گزارش خواندنی میدلایستآی از افول قدرت فزاینده آمریکا
تاریخ انتشار: ۱۱ مهر ۱۴۰۱ | کد خبر: ۳۶۱۱۹۷۱۴
ایالات متحده هرگز در خارج از کشور تا این حد ضعیف و در داخل تا این اندازه قطبیشده نبوده است.
به گزارش گروه سیاسی خبرگزاری دانشجو، مارکو کارنلوس (سفیر سابق ایتالیا در عراق و نماینده ویژه دولت ایتالیا برای هماهنگی روند صلح خاورمیانه) در تحلیلی که میدلایستآی منتشر کرده، نوشت: ایالات متحده آمریکا آخرین امپراتوری ایدئولوژیک در حال تلاشی ناممکن است تلاشی که دو کشور بزرگ را بهطور همزمان شامل میشود که البته نخستین تلاش آمریکا از این نوع نیست.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
اکنون در زمانی که ایالات متحده هرگز در خارج از کشور تا این حد ضعیف و در داخل تا این اندازه قطبیشده نبوده و جاهطلبیهای بیباکانهاش با مجموعهای از شکستهای مداوم همراه شده هدف همزمان مهار روسیه و چین را در دستورکار خود قرار داده است.
هنری کیسینجر اخیرا بیان کرد که این هدف تا چه اندازه خطرناک است. او گفته بود ما در لبه جنگ با روسیه و چین در مورد مسائلی قرار داریم که خود تا حدی در ایجاد آن نقش داشتهایم بدون آنکه هیچ تصوری از این که این جنگها چگونه به پایان میرسند یا قرار است به چه چیزی منجر شوند داشته باشیم.
جنگ در اوکراین و افزایش تنشها بر سر تایوان کانونهای این تلاش مجدد هستند که پیامدهای جدی به همراه دارد؛ بحرانهای جهانی انرژی و مواد غذایی ناشی از تحریمهای روسیه، اختلالات زنجیره تامین، تنشهای تجاری و مسابقه فناوری که همگی با یک رکود و رکود تورمی در انتظار همراه هستند.
جنوب جهانی در حال رهایی خود از قیمومیتهای سیاسی، اقتصادی و مالی غرب است. این به معنای همسویی خودکار با بلوک اوراسیا نیست، اما مطمئنا به یک سیستم بینالمللی سیالتر اشاره میکند. همانطور که جنگ اوکراین و فریادهای غرب علیه روسیه چندان جاذبهای برای کشورهای دیگر ندارد بازی آینده در برابر چین نیز اینگونه خواهد بود حتی میتوان گفت جاذبه آن برای سایر کشورها کمتر از رویارویی غرب با روسیه خواهد بود.
سهگانه ذکر شده غربی در تلاش است تا قلبها و ذهنها را در جنوب جهانی تسخیر کند، اما استانداردهای دوگانه سرسخت و نظم جهانی مبتنی بر قوانین در هم پیچیده آن بسیار بیش از جنایات روسیه در اوکراین یا قاطعیت چین در امتداد مرزهای خود آزاردهنده به نظر میرسد. تاکنون چارچوبهای سیاسی غیر غربی مانند بریکس (برزیل، روسیه، هند، چین و آفریقای جنوبی) و سازمان همکاری شانگهای (SCO) برای کشورهای دیگر جذابتر به نظر رسیدهاند.
یک دیپلمات ارشد بریتانیایی یک بار به من گفت: «دوستی با ایالات متحده بسیار دشوارتر از دشمنی آن است». بنابراین، دو بلوک اقتصادی و تجاری رقیب میتوانند ظهور کنند. نیویورک، لندن و دلار آمریکا ممکن است دیگر مقر و ابزار انحصاری سیستم مالی جهان نباشند.
چین و روسیه در حال کار بر روی جایگزینهایی برای دلار آمریکا، سیستم پرداخت جهانی سوئیفت و بورسهای نیویورک و لندن هستند. شرکتهای دولتی چین از بورسهای آمریکا خارج میشوند و همزمان چین میزان اوراق قرضه خریداریشده از خزانهداری آمریکا را کاهش میدهد. این اقدامات هنوز در مرحله ابتدایی به سر میبرند، اما در زمان مناسب میتوانند برای بسیاری از کشورهای جنوب جهانی جذاب شوند بهویژه اگر غرب در تلاش احمقانهاش در استفاده از دلار و اولویتهای مالی بهعنوان یک سلاح پافشاری کند.
بهزودی زمان تصمیمگیری برای قدرتهای بزرگ منطقهای در خاورمیانه فرا خواهد رسید. آیا این منطقه همانند قرن بیستم دوباره به میدان جنگ میان قدرتهای بزرگ تبدیل خواهد شد؟ ثبات منطقهای آن در صورت وجود حول محور کدام الگوی سیاسی میتواند ساخته شود: توافق نامه ابراهیم با میانجیگری ایالات متحده، تفاهمهای غیررسمی ضدغربی مانند محور مقاومت (متشکل از ایران- عراق- سوریه- حزبالله) یا گروههای غیرغربی مانند بریکسپلاس و سازمان همکاری شانگهای؟
آیا چارچوب اقتصادی منطقه بیشتر به سمت طرح تریلیون دلاری کمربند و جاده چین متمایل خواهد شد یا به سوی مشارکت جدید جی-۷ برای زیرساختها و سرمایهگذاری جهانی به ارزش ۶۰۰ میلیارد دلار حرکت خواهد کرد؟
علیرغم چشمانداز جهانی در حال تحول متاسفانه نقشه ایالات متحده برای خاورمیانه تغییر نکرده است. سفر اخیر بایدن به اسرائیل، فلسطین و عربستان سعودی نیز از این قاعده مستثنی نبود. اسرائیل مشارکت استراتژیکی را با ایالات متحده تضمین کرد که عمدتا با هدف مقابله با ایران بود در حالی که فلسطینیان انبوهی از گلولههای اسرائیلی را در کنار آرمانهای مشروع خود برای حق تعیین سرنوشتشان دریافت کردند.
سیاست واقعگرایانه اولویتهای خود را تحمیل کرده است. رئیسجمهور ایالات متحده با یک معضل شدید روبهرو شده است: پایبندی به ارزشهای اخلاقی ادعایی خود که میخواهد دستوردهنده قتل خاشقجی یک یاغی در عرصه بینالمللی باقی بماند یا اولویت دادن به مصرفکنندگان آمریکایی با تلاش برای کاهش قیمت نفت.
جای تعجبی نیست که بایدن دومی را انتخاب کرد. تورم فزاینده هم قدرت خرید مصرفکننده آمریکایی و هم شانس حزب دموکرات را در انتخابات میان دورهای نوامبر کاهش داده است. سریعترین راهحل پر کردن بازار نفت با نفت خام است.
اکنون کاملا واضح است که در حالی که بایدن نتوانست از ضربات تحقیرآمیز «محمد بنسلمان» ولیعهد سعودی چشمپوشی کند ریاض به هیچگونه افزایشی در تولید نفت متعهد نشده و میگوید ظرفیت مازاد آن کشور به حد مجاز نزدیک شده است. بهطور خلاصه، دیدار بایدن با محمد بن سلمان یک فاجعه سیاسی بود.
نشست سهجانبه تقریبا موازی ایران، روسیه و ترکیه در تهران میتواند پیامدهای بسیار مهم و ماندگارتری برای منطقه داشته باشد.
منبع: روزنامه کیهانمنبع: خبرگزاری دانشجو
کلیدواژه: ایالات متحده آمریکا افول آمریکا ایالات متحده کشور ها
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت snn.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «خبرگزاری دانشجو» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۶۱۱۹۷۱۴ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
ناتوی ناتوان
گریتنس دانشیار مدعو مرکز مطالعات قدرت زمینی چین و کاردون پژوهشگر ارشد مطالعات چین، در مقاله «بازی با هر دوطرف رقابت چین و آمریکا»، به بررسی کنشگری چین و ایالاتمتحده در عرصه تامین امنیت کشورهای دیگر پرداختهاند.
به گزارش فرهیختگان، شینا چستنات گریتنس دانشیار مدعو مرکز مطالعات قدرت زمینی چین در کالج جنگ ارتش آمریکا و آیزاک کاردون پژوهشگر ارشد مطالعات چین در اندیشکده کارنگی ضمن توجه به مقاله منتشر شده در وبسایت فارنافرز، با طرح این مشاهده که تمرکز واشنگتن بر امنیت خارجی کشورها و تامین امنیت نظامی منطقهای آنهاست، اما پکن ابزارهای لازم برای مبارزه با بینظمی اجتماعی و مخالفتهای سیاسی را در اختیار دولتها قرار میدهد، به شکلگیری پدیده جدیدی پرداختهاند که در آن کشورها- برخلاف دوران جنگ سرد که به بلوکهای امنیتی متصلب تعلق داشته و مسکو واشنگتن امنیت یک گروه از کشورها را تامین میکردند- برای تامین امنیت خارجی به آمریکا تکیه دارند و امنیت داخلی خود را نیز با کمک چین فراهم میآورند.
ممکن است برای یک کشور همکاری امنیتی با دو قدرت بزرگ که مستقیما درحال رقابت با یکدیگرند، خطرناک بهنظر برسد. اگر کشور مذکور یک قدرت بزرگ کمکهای امنیتی قابلاعتمادی دریافت کند، بررسی همکاری با قدرت دیگر میتواند روابط موجود را بهخطر بیندازد. بااینحال بسیاری از کشورها بهجای انتخاب تنها یکی از این دو، دست نیاز بهسوی هر دو کشور ایالاتمتحده و چین دراز کردهاند؛ امری که تاکنون واشنگتن و پکن هم آن را مشروع دانستهاند.
وزارت دفاع معمولا تلاشهای امنیتی بینالمللی ایالاتمتحده را بهپیش میراند. این نهاد با وزارتخانههای دفاع و نیروهای مسلح دیگر کشورها همکاری میکند و از این روابط برای قدرتافکنی نظامی ایالاتمتحده در مناطق اولویتدار استفاده میکند، البته اجرای قانون و همکاریهای اطلاعاتی در مشارکتهای امنیتی ایالاتمتحده نقش دارند، اما تمرکز بر تهدیدهای خارجی، مانند تروریستهای فراملی است.
آژانسهای امنیت داخلی چین کانالهای همکاری دوجانبهاش را با تمرکز بر ثبات داخلی و کنترل سیاسی ایجاد کردهاند. البته در همکاریهای امنیتی ایالات متحده و چین با شرکای خارجی خود همپوشانی نیز وجود دارد. پکن در مبادلات سنتی نظامی، فروش تسلیحات و شرکت در تمرینات نظامی مشترک و امور آموزشی با کشورهایی مانند بنگلادش، کامبوج، ایران، میانمار و روسیه همکاری دارد. چین هم مانند ایالاتمتحده دیپلماسی دریایی منظمی را برای اظهار حضور نظامی و تواناییهای خود انجام میدهد. اما این همپوشانی قطعه کوچکی از یک تصویر بزرگتر است که در آن ایالاتمتحده و چین تحت پارادایمهای امنیتی کاملا متفاوتی عمل میکنند.
ایالاتمتحده بر امنیت منطقهای، توسعه و استقرار قدرت نظامی برای کمک به شرکای خود برای ایجاد موازنه، بازدارندگی و مبارزه با تهدیدهای خارجی مانند تجاوز روسیه به اوکراین و پیشبرد قابلیتهای هستهای و متعارف نظامی پیونگیانگ در شبهجزیره کره متمرکز است.
بااینحال مفهوم امنیت ملی شی جین پینگ، رهبر چین مبتنیبر «امنیت سیاسی» است، حفاظت از نظام سوسیالیستی، رهبری حزب کمونیست و شخص شی. برای او امنیت به چیزی نیاز دارد که آن را رویکردی «جامع» میخواند و اولویت را به تهدیدهای داخلی و امنیت رژیم میدهد.
دو حامی بهتر از یک حامی استقدرتهای متوسط و کوچک زیرک میتوانند از این رقابت امنیتی نابرابر ایالاتمتحده و چین استفاده کنند. تا زمانی که هر دو این قدرتهای بزرگ، کالاهای امنیتی خود را بدون درخواست ترتیبات انحصاری ارائه کنند، کشورهای ثالث میتوانند از مزایای آن بهره ببرند. مجارستان یک مورد گویاست. سیاست چینِ این کشور مدتهاست که از سیاست شرکای اروپایی آن متفاوت است.
اوربان ممکن است در بهرخ کشیدن روابط امنیتی دوگانه مجارستان از بسیاری از رهبران جهان بیپرواتر باشد، اما مجارستان تنها کشوری نیست که همزمان مقصد توجه و منابع آمریکایی و چینی هم بهشمار میرود. ویتنام هم اینگونه است.
هانوی و واشنگتن بهطور پیوسته همکاریهای امنیتی خود را در دهه گذشته در پاسخ مستقیم به تهدیدات امنیتی چین در همسایگی ویتنام افزایش دادهاند. بهدلیل اختلافات ویتنام با چین در دریای چین جنوبی، همکاری دفاعی ایالاتمتحده و ویتنام در حوزه دریایی بهشدت توسعهیافته است. ویتنام در سالهای اخیر به یک پهلوگاه مکرر برای ناوهای هواپیمابر ایالاتمتحده که در منطقه فعالیت میکنند، تبدیل شده است. سایر کشورها نیز در دریافت کمکهای امنیتی از سوی دو قدرت رقیب نکات مثبتی را میبینند.
رقابت امنیتی جدیدعقل متعارف اینگونه حکم میکند که کشورها نمیخواهند بین ایالاتمتحده و چین دست به انتخاب بزنند، زیرا ایالاتمتحده امنیت را تامین میکند، چین رفاه اقتصادی را فراهم میکند و هیچ کشوری قصد چشمپوشی از یکی بهنفع دیگری را ندارد، اما امروزه چنین تفکیکی وجود ندارد.
پکن رویکرد کنونی واشنگتن را که بر بیرون متمرکز شده است، برای رسیدگی به چالشهای امنیتی داخلی و غیرسنتی که امروزه بسیاری از کشورها با آن مواجه هستند، ناکافی نشان میدهد و راهحلهای جایگزین را تحتعنوان «ابتکار امنیت جهانی» خود بهعنوان راهی برای جبران این کمبود ارائه میدهد.
ابتکارات همکاری امنیتی ایالاتمتحده و چین میتواند بر اثر تلاقی، رقابت بین دو کشور را تشدید کند. استراتژیستهایی که استدلال میکنند وابستگی متقابل اقتصادی بین ایالاتمتحده و چین از شدت رقابت آنها در مقایسه با دوران جنگ سرد خواهد کاست، تفاوت اساسی بین روابط امنیتی امروزی و بلوکهای امنیتی قرن بیستم را نادیده میگیرند. از آنجا که واشنگتن و پکن بهطور فزایندهای کالاهای امنیتی را در اختیار شرکای یکسانی قرار میدهند، منافع آنها ممکن است در سطح محلی با یکدیگر تضاد پیدا کند.
درنهایت، ایالاتمتحده باید تصمیم بگیرد که کجا و چگونه رقابت و مشارکتهای خود را بهگونهای ایجاد کند که هم امنیت بینالمللی را تثبیت کرده و هم از دموکراسی و حقوق بشر محافظت کند. البته این شکل از رقابت جهانی تا مدتها تداوم خواهد داشت.